بازتاب - در پی پرسشهای بینندگان درباره سوابق مبارزاتی سید احمد خاتمی در زمان شاه و دفاع مقدس، بخشهایی از زندگینامه خودنوشت ایشان به نقل از سایت مجلس خبرگان بازنشر می شود.

 

حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خاتمی(متولد سال 1339شمسی در سمنان) در زمان پیروزی انقلاب 18 سال داشته و در زمان جنگ نیز بین 20 تا 28 سالگی را سپری کرده است. در این زندگینامه، ایشان تاکید کرده که عوامل رژیم پهلوی از برخورد با وی ناکام مانده اند و صحبتی هم از حضور ایشان در جبهه های جنگ تحمیلی به میان نیامده است:

 

فعّالیّتها و مبارزات سیاسى و اجتماعى
الف) قبل از پیروزی انقلاب

اینجانب از کودکی با نام مقدّس امام خمینی و آرمان های بلندش آشنا شدم. با آغاز تحصیل دروس حوزه‌ای این آشنایی عمیقتر شد. از سال 1354شمسی ـ که منبر رفتن را آغاز کردم ـ تاکنون منبرهایم روشنگر و در مسیر تعیین شده از سوی امام خمینی(ره) و مقام معظّم رهبری ـ مدّظلّه العالی ـ است. با توجّه به سنّ کمی که در آستانه پیروزی انقلاب داشتم، بیشترین روش مبارزه بنده از طریق منبر بوده است که ـ بحمداللّه ـ تأثیر خوبی در شهرها و روستاها داشته است. می توانم بگویم: آغازگر جریان انقلاب در روستای زرند ساوه و نیز آدران شهریار اینجانب بودم و در شهرهای شوشتر، تهران، سمنان که زادگاهم می باشد، نیز منبرهای انقلابی و افشاگر علیه رژیم شاه داشته ام در عید قربان سال 1357شمسی سخن‌رانی انقلابی علیه رژیم شاه در مسجد امام خمینی سمنان داشتم، در همان سخن‌رانی که هنوز رژیم طاغوت بر سر کار بود، نام مسجد را که به نام شاه بود به نام مسجد امام خمینی نامیدم و بعد از منبر به وسیله مردم فراری داده شدم.

در محرّم همان سال دو باره به سمنان و سرخه دعوت شدم، طاغوتیان که از منبر عید قربان به شدّت خشمگین بودند در تعقیب من بر آمدند که با تلاش آقای فریدون (برادر آقای حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیّت ملّی) از چنگ آنان گریختم، ولی مأموران شبانه به منزل پدرم حمله کردند و به اذیّت و آزار اعضای خانواده پرداختند و چند روزی کوچه و خانه را مراقبت می کردند که مرا بیابند، ولی خوشبختانه نتوانستند. بعد از فرار از سمنان به تهران آمدم و از آنجا به قم رفتم. آن‌روز بیت آیه اللّه پسندیده که مقرّ فرمان‌دهی انقلاب بود، مرا به سنندج اعزام کردند که تمام شهر در اعتصاب بود علیه رژیم شاه و در آنجا نیز ـ بحمداللّه ـ سخن‌رانی های حماسی مفیدی داشتم.

اینجانب به علّت سنّ کم، توفیق زندان و تبعید در رژیم شاه را نداشتم، و لکن مبارزان سخت کوش و مقاومان نستوهِ تبعیدی را که خالصانه برای خدا پای در این میدان نهاده بودند، سخت دوست می داشتم و در چشمم بسیار بزرگ بودند. أُحب الصالحین و لست منهم... .
 

ب) بعد از پیروزی انقلاب اسلامى

راهی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای خویش برگزیدم، کارِ فرهنگی بود. خودم را چنین شناختم که در عرصه تربیت طلاّ ب می توانم موفّق باشم و این راه را انتخاب کردم و از آغاز تدریس عمومی تاکنون حدود سههزار طلبه از درس هایم استفاده کرده اند که برخی هم اکنون در مسند تدریس حوزه خدمتگزار فرهنگ تشیّع‌اند و برخی دیگر در مشاغل اجرایى، سیاسى، فرهنگی و ... مشغول‌اند. نیز در عرصه خطابه و قلم در حدّ توان خویش انجام وظیفه کرده ام و همچنان در این عرصهها مشغول خدمتم.

خداوند این توفیق را عنایت کرد که در دوره دفاع مقدّس در فرصت های تبلیغی شرفیاب حضور رزمندگان گردم و ضمن استفاده از انفاس قدسی آنان، رسالت تبلیغی خود را انجام دهم.
 

نمایندگی مجلس خبرگان رهبرى

در سال 1376شمسی از حوزه انتخابی کرمان به نمایندگی دوره سوم مجلس خبرگان رهبری برگزیده شدم و این در حالی بود که تا آخرین لحظات هیچگونه رغبت و نشاط شخصی به پذیرش این مسئولیّت نداشتم؛ امّا تکلیف مرا به میدان کشاند و ـ بحمداللّه ـ على‌رغم آنکه یک ریال خرج تبلیغ از خودم نکردم، مردم مؤمن استان کرمان مرا به نمایندگی مجلس خبرگان رهبرى برگزیدند.

گفتنى است در دو سال اوّل دوره سوم، عضو کمیسیون های ذیل بوده‌ام:

1. منشی هیئت رئیسه کمیسیون تحقیق؛
2. منشی هیئت رئیسه کمیسیون اصل 107 و 109؛
3. عضو کمیسیون آییننامه.

امید که خداوند توفیق انجام وظیفه در تمامی عرصه ها را عنایت فرماید و زندگی و مرگ ما را در خدمت دین و مکتب اهل بیت: قرار داده، توفیق دیدارش را با شهادت نصیبمان فرماید. آمین یا رب العالمین.

منبع: سایت رسمی مجلس خبرگان رهبری

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا